جادوگر میتوانست مثل خیلی از همقطارانش تنها به فکر گسترش تجارتخانههایش باشد و با درگیر شدن با اصحاب قدرت منافع خود و تجارتش را به خطر نیندازد. اما روحیه حقطلبی و ستیزنده او نمیگذاردش
مناظره اخیر برنامه نود سه ضلع داشت و سه برنده. عادل فردوسیپور، محبوبترین مجری و سازنده پربینندهترین برنامه صدا و سیما، محمدرضا ساکت از مدیران فوتبالی و دبیر فعلی فدراسیون فوتبال و علی کریمی. فردوسیپور از پیش، برنده این مناظره بود. اختلاف علی کریمی با برنامه نود، پرتاب لوگوی آن برنامه و در ادامه صحبتهای فردوسیپور تنش میان کریمی و نود را به اوج رسانده بود. نود و فردوسیپور اگرچه محبوب اکثر فوتبال دوستان بوده و هست، اما نه به اندازه جادوگرِ فوتبالِ ایران. تشویقِ هواداران استقلال در بازی این تیم مقابل سپیدرود نشان داد که محبوبیتِ کریمی عمیقتر از این حرف هاست که فردوسیپور بخواهد او را برای پرتاب لوگوی برنامهاش در برابر مردم بگذارد. از سویی مجری برنامه نود هم باهوشتر از آن است که نداند ادامه این دعوا جز ضربه به محبوبیت او چیزی عایدش نخواهد کرد. از این رو اعلام خبر حضور کریمی در برنامه نود خیلی شوکهکننده نبود. به جز تنشزدایی و افزایش بسیار زیاد مخاطب برنامه، سومین بردِ عادل، گفتن سخنانی بود که مصلحتاندیشیها و ملاحظاتش اجازه بیان آن را از زبان خودش نمیداد، حرفهایی که احتمالا دوست داشت مطرح شود. اما علی کریمی رندِ عالمسوز است و از برای مصلحت از گفتن حق خودداری نمیکند. به قول حافظ رند عالمسوز را با مصلحتبینی چه کار؟ به هر روی سناریوی عادل در برنامه هم برای تطهیر نود و خودش و دلجویی از کریمی و هوادارانش به خوبی پیش رفت. پس عادل اولین برنده ابتدا و انتهای این مناظره بود. ضلع دوم برنامه یعنی ساکت کاملا قابل پیشبینی بود. چه فرم و چه محتوایش. دیگر عادت کردیم به دیدن آدمهای اتوکشیده با کت و شلوارهای سازمانی که همه یکسری حرف و شعار کلی دارند و اندکی هم جملات تخصصی در حوزه کاریشان. آدمهایی که در کسوت مدیر یکسری کلیشههای مشترک در جملات، خندیدن، سکوت کردن و لباس پوشیدنشان دارند که از فرط تکرار انگار دیگر دیده نمیشوند. مدیرانی که بارها و بارها در صحبتهایشان ترکیبهایی مانند حوزه مدیریتی، این سخن شایسته و زیبنده نیست، «مردم» و... را میشنویم. سخنانی که همگی لقلقه زبان است و از هیچ مرجعی نمیآیند. جایگاه «مردم» برای این مدیران تنها در همان لقلقه زبانشان است وگرنه پاسخگویی به شبهات مردم برای مدیرِ ارشدِ آقای ساکت واجبتر بود یا حضور در چینتایپه و به قول ساکت حضور در «آن شرایط!» در کنار بچههای تیمملی فوتسال. حرفهایی که از جنبه «توهین به شعورِ مردم» هم حتی خارج شده و بیشتر شبیه طنز که نه، هجو به نظر میرسد. با این همه ساکت هم برنده مناظره دیشب بود. این برنده بودن را باید در ذیل جمله کلیدی علی کریمی رمزگشایی کرد. همان که بارها تکرار کرد؛ «شما به قضاوت مردم کاری ندارید.» درست است؛ ساکت تجسمی از مدیرانِ این روزهای ما است؛ مدیرانی که حتی از روی مصلحتاندیشی هم خیلی به افکار عمومی توجهی ندارند. هرجا لازم باشد سکوت، تکذیب و فرافکنی میکنند تا سر و ته بحث را به هم بیاورند. مدیرانی مثل ساکت اساسا تربیت و انتخاب میشوند که سر چنین بزنگاههایی با کت و شلوارهای سازمانی، لبخند ملیح و مدام از حوزه مدیریتی و مردم گفتن، مساله را حل نشده، اما مالهکشیشده باقی بگذارند. ساکت حتما با افتخار در جمع دیگر مدیران حوزه مدیریتی از استرس و لکنت زبان جادوگر خواهد گفت و از اینکه توانستند سر و ته بحث را به هم بیاورند. ساکت هم در هدف خودش و در پیش مدیران حوزه مدیریت فدراسیون فوتبال برنده بود. اما ضلع سوم این برنامه که کل این جریان قائم بر او بود هم برنده بود. جادوگر فوتبال ایران که عمق و گسترده محبوبیتش پشت همه ساکنان حوزه مدیریت را میلرزاند، محبوبیتش را نه به واسطه این در و آن در زدن برای محبوب شدن و نه به واسطه قاطی شدن با گعدههای سلبریتی به دست نیاورده است. کریمی که همیشه در مخمصهها سر به زیر میانداخت و همه را دریبل میکرد و راهی میگشود، در خارج از زمین هم همیشه سعی کرده در بزنگاهها پشت بزنگاهها کنار مردم باشد و حنجره آنها. مهم نیست که کریمی در این سوگیریهایش چقدر احساساتی و هیجانزده رفتار کرده باشد، مهم این است که هرجا به زعم خودش تشخیص داده که حقی از مردم ضایع میشود آنجا در کنار مردم بایستد. حتی اگر تشخیصش اشتباه باشد. جادوگر میتوانست مثل خیلی از همقطارانش تنها به فکر گسترش تجارتخانههایش باشد و با درگیر شدن با اصحاب قدرت منافع خود و تجارتش را به خطر نیندازد. اما روحیه حقطلبی و ستیزنده او نمیگذاردش. با همان لباسی که خارج از استودیو هم میپوشد به صدا و سیما میآید، با لکنت زبان، استرس وضعیت نامطلوب موجود را برای رسیدن به وضعیت مطلوب موجود نقد میکند و به چالش میکشد. سخنور نیست، برای واژگوننمایی حقیقت تربیت نشده و از تاباندن حقیقت عصبی میشود، اما زبان همه مردمی است که از این فساد نظاممند در نهادهای مختلف دلسرد و ناامید شدهاند. زبان مردمی که دوست داشتند علی کریمیای همهجا متکثر میشد تا خبرهای اختلاس مثل وضعیت آبوهوا برایشان عادی و روزمره نشود. جادوگر هم برنده این مناظره بود. او با همه ضعفهایش در سخنوری پیشاپیش میدانست که قرار نیست جوابهایی مستدل بشنود و طرف مناظره اشتباهی اگر مرتکب شده را بپذیرد و قول به جبرانش بدهد. کریمی میدانست که ساکت از جانب مدیر ارشدش مامور شده تا سر و ته قضیه را به هم بیاورد و به همه بگوید: «جامجهانی پیشروست، ملی بیندیشید و حاشیهسازی نکنید.» اما کریمی آمده بود تا بگوید آنچه را فکر میکرد باید بگوید و قضاوت را به مردم وامیگذارد. مردم هم قضاوت کردند، هم او را و هم آقای سرمربیای که جادوگر را بزدل خواند.
روزنامه اعتماد