در مورد حق پخش بارها صحبت شده، اما بهنظر من مدیران فوتبال، زمان را نباید صرف قانون حقپخش میکردند چون براساس قانون اساسی، صداوسیما متعلق به حاکمیت است و نمیتوان یک مقوله دولتی را در بخشهای خصوصی صرف کرد. در ایران برخلاف بسیاری کشورها شبکه تلویزیونی خصوصی نداریم و قانون اساسی را نمیتوان بهخاطر فوتبال تغییر داد.
صداوسیما دارای شبکههای متعدد تلویزیونی است و حتی شبکههای فعال استانی دارد. این موضوع هزینهبر است ولی مردم در حالی که دسترسی به تمامی شبکهها دارند، بدون پرداخت کوچکترین هزینهای به تماشای برنامههای تلویزیونی میپردازند.
در خارج از کشور شبکههای خصوصی وجود دارند و برای هر برنامهای که پخش میکنند پول دریافت میکنند. وقتی که برای پخش برنامهها از خریدار پول دریافت میشود، مسلما میتوان از روی آن بخشی را به نهادهای ورزشی که برنامههای آنها پخش شده اختصاص داد، ولی در ایران چنین موضوعی نیست چون هزینهای برای تماشا وجود ندارد.
علاوه بر حقپخش تلویزیونی، اسپانسرینگ، کپیرایت و تبلیغات محیطی که در کنار زمین انجام میشود، از راههای درآمدزایی است. سوالی که من از مدیران ورزشی دارم این است که چرا در 3 حوزه دیگر درآمدزایی صورت نمیگیرد. مگر نمیتوان از تبلیغات محیطی، بلیتفروشی، حق کپیرایت و اسپانسرینگ درآمدزایی کرد.
ما وقتی مدیرانی تربیت نکردهایم که حرفهای باشند و بتوانند از روشهای مختلف درآمدزایی کنند، بیدلیل مساله حقپخش را که منافات با قانون اساسی کشورمان دارد، بزرگ کردهایم در حالی که میتوان از روشهای دیگر درآمدزایی کرد.
مدیران ورزشی وقتی موضوع حق پخش را منتفی شده میدانند آیا از روشهای دیگر برای درآمدزایی استفاده کردهاند. ۹۰ درصد تیمهای باشگاهی ما از بیتالمال ارتزاق میکنند. اگر دولت پای خود را کنار بگذارد همه ورزشکاران بلاتکلیف میشوند. لذا موضوع حقپخش تلویزیونی باید منطقی و مدبرانه پیش برود. صداوسیما در رشتههای مختلف ورزشی پخش مستقیم دارد و حتی مسابقات بسیاری از رشتهها را پس از برگزاری پخش میکند.
روسای فدراسیونها و عوامل زیرمجموعه آنها در این فدراسیونها توانستهاند اسپانسرهای مناسبی جذب کنند؟ تنها چند فدراسیون موفق بودهاند. این مسابقات که بهصورت زنده پخش میشوند هیچ عائدی برای صداوسیما ندارند. با این حال بستر مناسبی را در اختیار رشتههای مختلف قرار میدهد ولی مدیران ما نگاه اقتصادی و بازاریابی ندارند و چون فاقد چنین توانایی هستند، دائم بهدنبال موارد دیگری از جمله حقپخش هستند.
اگر بنا به پرداخت بخشی از درآمد حقپخش تلویزیونی است، مجلس باید مصوبه گذشته را که صرف هزینه دولتی در رشتههای مختلف ممنوع بود ملغی کند چون صداوسیما حاکمیتی است و امکان چنین پرداختی ندارد. با وجود اینکه این سازمان زمینه درآمدزایی را فعال کرده اما ضعف مدیران فدراسیون ما که ارتباطی با مسئولان صداوسیما ندارد، باعث شده تا این مدیران بهدنبال درآمد از راه حقپخش باشند و درآمدزایی از راههای دیگر را بهحال خود رها کنند. خیلی از مدیران بهدنبال پول بادآورده هستند ولی حق را باید به قانون داد و پذیرفت آنها از فرصتها استفاده نمیکنند و غیرمنصفانه حرف میزنند.
تمام اسناد گذشته نشان میدهد که ادعاهای غیرواقعی درخصوص مبالغ حقپخش و درآمد گزاف آن برای صداوسیما به میان میآید تا افکارعمومی منحرف شود ولی من معتقدم میتوان از دیگر ارکان درآمدزایی استفاده کرد و نباید تنها موضوع حقپخش را پذیرفت.
اگر در خارج از ایران شبکههای خصوصی وجود دارند، مردم آن کشورها هم تربیت شدهاند تا بابت برنامههای ورزشی تلویزیونی هزینه پرداخت کنند ولی مردم ایران حاضر نیستند چنین کاری را انجام دهند چون در سبد هزینههای آنها چنین موضوعی تعریف نشده است و تحت هیچ شرایطی قبول نمیکنند برای تماشای برنامه تلویزیونی پولی پرداخت کنند. با این حساب صداوسیما هم نباید پولی به باشگاهها و فدراسیون فوتبال بپردازد.
*مدیرعامل سابق استقلال
منبع خبر : آرمان ملی