اصلاحات پرس
Telegram Instagram Twitter Tags Rss
82335
1400/11/12 09:05

پوشش اختصاصی جشنواره فجر؛ نقد فیلم «مرد بازنده»

مرد بازنده رنگ و بوی فیلم های نوآر دارد. مهدویان خود نیز به علاقه اش به این سبک آمریکایی و الگوبرداریش از آن اشاره کرده است. اما در حقیقت فیلم با سبک نوآر فاصله ی زیادی دارد. یا بهتر بگویم فیلم المان های نوآر را دارد و همزمان ندارد...

اصلاحات‌پرس-مونا افخمی: مرد بازنده داستان کارآگاهی ست که تلاشش نه برای حل معماست و نه کشف حقیقت، او به دنبال افشای واقعیت است، واقعیتی که همگان میدانند و سعی در انکارش دارند. واقعیتی که دیگران حتی در تنهایی خویش هم جسارت بیانش را ندارند.

تکنیک محمدحسین مهدویان از اولین فیلمش تا کنون برای مخاطب شناخته شده است، اما به جرات می توان گفت که ژانر کارآگاهی/معمایی درست ترین و دقیق ترین ظرف برای فیلمسازی اوست.
نماهایی که بخشی از صحنه پنهان می ماند و دوربینی که از پشت اجسام و از لابلای جمعیت و شلوغی ها سوژه ی اصلی خود را پیدا می کند باعث نزدیکی مخاطب به ذات جستجوگر و کارآگاهی شخصیت اصلی فیلم می شود. او شخصیت ها را مستقیم به ما معرفی نمیکند، در اولین برخورد یا پشت سرشان هستیم، یا صدایشان را میشنوبم، یا در پشت کاراکتر دیگری پنهانند، یا در نمایی دور آنها را میبینیم، کنجکاو میشویم، سپس کارگردان به کنجکاویمان پاسخ میدهد. او یک بار در ساختار و تکنیک برایمان معما ایجاد میکند و بار دیگر در محتوا و درام.

مرد بازنده رنگ و بوی فیلم های نوآر دارد. مهدویان خود نیز به علاقه اش به این سبک آمریکایی و الگوبرداریش از آن اشاره کرده است. اما در حقیقت فیلم با سبک نوآر فاصله ی زیادی دارد. یا بهتر بگویم فیلم المان های نوآر را دارد و همزمان ندارد.



زن اغواگری که اغواگری اش در جهت پیشبرد درام نیست، مرد فریب خورده ای که وجود خارجی ندارد، خیابان های خیس و باران خورده ای که اینجا تبدیل به باران های سیل آسا شده و دیگر المان هایی که به واقع شکل دیگری به خود گرفته اند.

شاید این تفاوت هاست که باعث شده کارگردان در پاسخ به این سوال که چرا فیلم شما ایرانی نیست، تاکید کند که من فیلمی کاملا ایرانی ساخته ام. البته این بخش شاید سخت ترین جای کار مهدویان باشد؛
انطباق نوآر، آمریکایی ترین سبک فیلم به فیلمی ایرانی، برون بیرون زدگی و اغراق.

سبک های هالیوودی و سینمایی آمریکا میتواند بدترین الگوی فیلمسازی برای یک فیلم ایرانی باشد، فیلمساز روی لبه ی تیغ حرکت میکند و کوچکترین خطا میتواند اثر را به نابودی بکشاند و یا به مخاطب حس تحمیق دهد، اما شاید شخصیت پردازی های درست و حساب شده کمک شایانی به روند فیلم داشته است. وقتی احمد خسروی اسلحه میکشد ما موقعیت را می پذیریم و کپی نازل از قهرمانان فیلم های هالیوودی نمیدانیم و همچنین در موقعیت های دیگر این فیلم که مشابه آن را در فیلم های کارآگاهی و پلیسی آمریکایی دیده ایم نیز به دور از ادا و ژست و تقلید است.

هرچند مهدویان فرصت کمی برای تولید و ارائه ی فیلم داشته اما مشخص است که زمان کافی برای شخصیت پردازی ها داشته است، دیگر شخصیت ها نیز با وجود اینکه حضور طولانی ندارند و بک گراند مفصلی از زندگیشان ارائه نشده، پذیرفتنی اند و جای سوال در ذهن مخاطب ایجاد نمیکنند.

مهدویان به غیر از انتخاب در ژانر و سبک سینمایی، در انتخاب بازیگر نیز خود را به چالش کشیده، او در واکنش به سوالی در مورد  انتخاب جواد عزتی برای شخصیتی که در دهه‌ی ۵۰ تا ۶۰ زندگی خود قرار دارد، انتخاب خود را درست و به جا دانسته و عزتی را ستاره ی تکرار نشدنی دانسته که از پس هر نقشی برمی آید.

جواد عزتی برای تبدیل شدن ظاهری به احمد خسروی علاوه بر تحمل چهره پردازی ۴ تا ۵ ساعته، در فرم بدن، راه رفتن، نگاه ها ، آهنگ صدا و حتی سکوت هایش تغییرات محسوسی ایجاد کرده است، البته به عنواندمخاطبی که او را میشناسیم و با پیش زمینه ای که از بازیگر دارین باید ده دقیقه ی اول فیلم به خود فرصت دهیم که جواد عزتی را فراموش کنیم و با کاراکتر احمد خسروی همراه شویم، بخصوص با صدای بازیگر که برایمان غریب است.

با همه ی امتیازاتی که برای فیلم قائل شدیم، اما شتاب زدگی در رساندن نسخه ی نهایی فیلم احساس می شود‌ فیلمنامه به جز خط اصلی داستانی که کشف معمای یک قتل است، داستان های فرعی زیادی دارد که فیلم را کشدار میکند. و این داستانک ها از انسجام فیلم می‌کاهند.  

بعضی از آن ها پیش برنده و بعضی اضافه به نظر می رسند. داستان های فرعی گاهی بر اصل ماجرا سوار میشوند و باعث ضعف در روایت می گردند.
ماجرای زندگی شخصی و آشفتگی های روانی کاراکتر اصلی هرچند برای تحت فشار قرار دادن کاراکتر و به تبع آن مخاطب بجاست اما پرداخت زمانی طولانی به این مسائل در قالب فیلم سینمایی انسجام داستانی را از بین برده است.

یکی از مسائل فرعی که جالب توجه بود اما بهره کافی از آن برده نشد، فوبیای احمد خسروی از مکان بسته است که ما را یاد فوبیای از ارتفاع کاراکتر فیلم سرگیجه می اندازد و همزمان سکانس دوش گرفتن احمد نیز یادآور سکانس حمام فیلم روانی است که میتواند یک ارجاع خوب به هیچکاک باشد، اما تمامی این داستان ها در کنار یکدیگر خوب قرار نگرفته اند و بیشتر وصله شده اند.

به رسم امانت داری به بحث محتوایی ورود نمیکنیم اما در مجموع یک تدوین دوباره و بدون عجله می تواند نسخه ی قابل قبول تری از فیلم ارائه دهد.
در پایان فیلم مرد بازنده میتواند  نوید بخش آغاز دوره ای جدید در فیلمسازی مهدویان باشد.


منبع خبر : اصلاحات پرس
نظرات

نظر شما

پربازدیدترین‌ها :
    آخرین اخبار :

    درباره ما

    اصلاحات پرس رسانه‌ای است وابسته به جریان اصلاحات به ویژه جوانان اصلاح طلب که در راستای مطالبات اصلاح طلبانه مردم ایران به فعالیت رسانه‌ای مشغول است.

    با ما در تماس باشید

    info[@]eslahaatpress.com

    Telegram Instagram Twitter Tags Rss
    Copyright © 2020 eslahaatpress.com‎, All rights reserved.