اصلاحات پرس
Telegram Instagram Twitter Tags Rss
83853
1400/11/20 17:44

نقدی بر فیلم «شب طلایی»؛

شبی که حقایق درون روشن شد

اصلاحات‌پرس-یوسف حاتمی‌کیا در فیلم اول سینمایی اش سراغ قصه دشواری رفته است. قصه‌ای که در عین سادگی پیچیده است، لوکیشنی واحد که هر لحظه ترس خسته کننده شدنش وجود دارد، تعدد بازیگران و پیرنگ های فرعی که هرکدام نیاز به پرداخت دارد..

اصلاحات‌پرس-گل‌اندام صفری؛ پدر: «ببین توکیو چه بزرگ است.» مادر: «بله، اگر کسی اینجا گم شود باید همه عمرش را دنبال گشتن راه و نیافتن آن بگذراند.»
این دیالوگ متعلق به فیلم سینمایی «داستان توکیو» است و من بعد از تماشای «شب طلایی» به یاد این فیلم افتادم.

«داستان توکیو» ساخته «ازو» فیلمی درباره تجزیه ساختار خانواده است  و «شب طلایی» نیز به بیان خطر تزلزل پایه های خانواده می پردازد، اتفاقی که در عصر امروز شاهد آن هستیم. در داستان توکیو میان شلوغی و سرسختی زندگی آهنی فرزندان، پدر و مادر گمشده و دیده نمی شوند و شمش طلا در شب طلایی همان پیوند بین اعضا خانواده است که گمشده و همگی اعضا خانواده به دنبال آن می گردند.

در اصول داستان در برخی منابع می خوانیم که در داستان پردازی «پایان» هدف نیست و مسیر قصه تا رسیدن قهرمان یا شخصیت های دیگر و آنچه که در این مسیر اتفاق می افتد اهمیت دارد.شیوه مک گافین در سینما نیز بدین گونه است و حاتمی کیا به این روش در فیلمش تکیه داده است.
مک‌گافین ابزار یا سرنخی ست که بدون اهمیت ذاتی، به پیشبرد داستان کمک می‌کند.

این ابزار شیئی مفهومی و به‌طور کلی ابژه ای ست که همه به دنبال آن می‌گردند و ماجرا بر اساس آن پیش می‌رود اما در بسیاری مواقع سرانجام معلوم می‌شود که یا ابژه خیالی بوده یا اینکه اهمیت چندانی نداشته‌است و آنچه که در مسیر رسیدن به آن رویداده است اهمیت دارد. مثلا در فیلم «روانی» هیچکاک پول های دزدیده شده نقش «مک گافین» را ایفا می‌کنند و اولین حدس‌های ما کنجکاوی در مورد سرانجام پول هاست.

از این روی یوسف حاتمی کیا به خوبی توانسته این شیوه را جهت آنچه که هدف داستان فیلمش بوده انتخاب کند و شمش طلا را که در خانه مادر گم شده و همگی به دنبال آن هستند دست مایه ای برای قرارگرفتن شخصیت ها در موقعیت دراماتیک و برون افکنی آنها قرار دهد. در طول داستان و در پیرنگ های فرعی پرده از رمز و رازها برداشته می شود، شخصیت پردازی تا آنجا که نیاز مخاطب است اتفاق می افتد و ما به لایه های درونی تر شخصیت ها و روابط بین آنها دست پیدا می کنیم.

در مسیر پیشرفت داستان شخصیت‌ها تغییر می کنند و در موقعیت های دراماتیک آن چه ناگفته های شان بوده و شاید سالها سخنی از آن نگفته بودند، بر زبان می آورند و از این برون افکنی و دیدن چهره واقعی یکدیگر متعجب می شوند و در نهایت آنچه که بر همه اعضا خانواده آشکار می شود پیوند لرزان و ضعیف عاطفی بین آنهاست که شاید احترام ها و نگاه سنتی سبب پنهان ماندن آن شده است. بعنوان مثال در صحنه ای زن به همسرش می گوید: «من یک عمر از همه چی گذشتم و فداکاری کردم» یا شخصیت گلبرگ رو به بقیه اعضا خانواده می گوید: «من فکر نمی کردم به خاطر پول اینجوری به جون همدیگه بیفتین» و دیالوگ های دیگر که همگی چرخش و تحول شخصیت ها را بیان می کنند.


پیداست حاتمی کیا تلاش کرده با رعایت اصول فیلمنامه نویسی ، در هر لحظه از فیلم به نیاز مخاطب پاسخ دهد. به هرکدام از شخصیت ها در جای درست پرداخته شود و ما بتوانیم با آنها همذات پنداری کنیم. در این بین سعی شده از نمادها نیز استفاده شود. مثلا جایی که پایه میز می شکند مادر می گوید: «در این خانه مگر حرمتی نیز باقی مانده است؟ »

دیالوگ ها پیش برنده داستان هستند و در این میان استفاده از چاشنی طنز سبب شده پیرنگ اصلی خسته کننده نباشد و اتصال مخاطب با فیلم از بین نرود.

به طور کلی می توان گفت یوسف حاتمی کیا در فیلم اول سینمایی اش سراغ قصه دشواری رفته است. قصه ای که در عین سادگی پیچیده است، لوکیشنی واحد که هر لحظه ترس خسته کننده شدنش وجود دارد، تعدد بازیگران و پیرنگ های فرعی که هرکدام نیاز به پرداخت دارد. با این حال شب طلایی فیلمی ست که به زعم من می تواند تاثیر مورد نظر کارگردان فیلم را بر مخاطب بگذارد، او را درگیر قصه کند و در رساندن پیامش به مخاطب موفق باشد.


منبع خبر : اصلاحات پرس
نظرات

نظر شما

پربازدیدترین‌ها :
    آخرین اخبار :

    درباره ما

    اصلاحات پرس رسانه‌ای است وابسته به جریان اصلاحات به ویژه جوانان اصلاح طلب که در راستای مطالبات اصلاح طلبانه مردم ایران به فعالیت رسانه‌ای مشغول است.

    با ما در تماس باشید

    info[@]eslahaatpress.com

    Telegram Instagram Twitter Tags Rss
    Copyright © 2020 eslahaatpress.com‎, All rights reserved.